Chemical engineers 91 uok
Chemical engineers 91 uok
وبلاگ مهندس های شیمی ورودی 91 دانشگاه کردستان

 

 

 

 

2_ روزالاین فرانکلین : 14.2 درصد ، وی در سال 1920 به دنیا آمد . وی شیمی دانی است

 که جیمز واتسن و فرانسیس کریک که با کشف اساس دی ان ای برنده جایزه نوبل شدند از وی

الهام گرفتند. روزالیند در سال 1958 در گذشت .

 

3_ هایپاتیا  : 9.4 درصد ، وی زاده سال 370 میلادی در اسکندیه است و تا 45 سالگی به

زندگی خویش ادامه داد ، وی رسالات و مقالات مختلفی در زمینه علوم هندسه، جبر و نجوم در

روم باستان نوشته است . وی در سال 415 به قتل رسید.

 

4_ ژوسلین بل برنل : 4.7 وی متخصص فیزیک نجومی است و در سال 1943 به دنیا آمد .

برنل با همکار خود، آنتونی هویش تپ اختر ها را کشف کرد. آنها برای این کشف جایزه نوبل

را نیز از آن خود کردند .

 

 

5_ آدا کنتس لاویس : 4.5 درصد ، آدا متولد 1815 است که با مشارکت با چالز با بیچ در

زمینه محاسبات کامپیوتری موفق به کسب موفقیت های عظیم و بنیادینی شدند . آن ها همچنین

اولین برنامه رایانه ای جهان را نوشتند. آدا در سال 1852 در سن 37 سالگی درگذشت.

 

 

6_ لبز میتنر : 4.4 درصد ، او در سال 1878 متولد شد ، وی به اتفاق همکار خود شکافتن

هسته اتم را کشف کرد که موجب اعطای جایزه نوبل به همکار وی اوتو هان شد . لبز میتنر در

سال 1986 درگذشت .

 

 

7_ دورتی هاتکین : 3.8 درصد ، وی شیمی دانی بود که تکنیک پرتو اشعه ایکس را تکمیل

کرد وی در سال 1964 موفق به کسب جایزه نوبل شد و در سال 1994 در 84 سالگی

درگذشت .

 

 

8 _ سوفی ژرمین : 3.7 درصد ، وی ریاضی دانی  متولد 1776 است که سهم سهم عظیمی

در پیشرفت قضیه نهائی فرمت داشت که تا آن زمان حل نشده بود ژرمین در سال 1831

درگذشت .

 

 

9_  ریچل کارسون : 3.2 درصد ، وی زیست شناس و نویسنده است که بیشتر برای کتاب

Silent Spring شناخته شده است . این کتاب موجب جنبشی مدرن شد . کارسن متولد

1907 است و در 57 سالگی در گذشت .

 

 

10_ جین گودال : 2.7 درصد ، وی متولد سال 1934 است وی از مشهورترین دیرینه شناسان

است و از طرفداران حقوق حیوانات و پیش رو تلاش هائی در زمینه حفاظت از میمون های

وحشی در جهان است .

 

 

هدف اصلي برگزاري اين مراسم که قسمتي از برنامه زنان در علم سازمان يونسکو و شرکت

لورآل به شمار مي رود، بزرگداشت زناني بوده است که در تحقيقات بزرگ علمي نقش داشته

اند.

برنامه زنان در علم به منظور تاکيد بر اهميت حضور زنان در جهان علم و تشويق و حمايت از

زنان براي حضور بيشتر در برنامه هاي علمي و تحقيقات حياتي پايه گذاري شده است.

 

 

 

 

 

سرگذشت ((مادام کوری)) دانشمند نام آور لهستانی که به قلم دخترش ایکوری نگارش یافته است تار و پود زندگی این زن که دو بار جایزه ی معروف نوبل گرفته است امید و کوشش بود.


او که در آغاز جوانی در دهکده ای دور افتاده معلمی می کرد توانست در پرتو تلاش شبانه روزی به بزرگترین مقام علمی جهان آید.
مادام کوری به یاری همسر خویش پی یر کوری به کشف رادیو م توفیق یافت و برای کشورش افتخاری بزرگ کسب کرد. ولی هیچگاه شهرت و افتخار او را فریفته نساخت و با وجود پایه ی بلند علمی در خانه زنی کد بانو و مادری مهربان بود تا آنجا که انیشتین درباره ی او می گوید: نام آور ترین فردی است که نام و آوازه او را فریب نداد و مغرور نکرد.
ساعت درس تاریخ بود و شاگردان مدرسه مادموازل (سیکورسکا ) که از بانوان جوان تشکیل می شدند به سوالهای معلم جواب می دادند . مانیای ده ساله موهای قشنگ پر چینش را که همیشه در هم ریخته بود. پشت گوشهای ناز کش گره زده و نزدیک دریچه ی بزرگی در ردیف سوم کلاس قرار داشت.
با وجود این به مانیا با نگاه آمیخته به مهر و محبت می نگریست زیرا نمی توانست فراموش کند که به این شاگرد ممتاز افتخار میکند. مانیا دو سال از هم کلاسهایش کوچکتر بود ولی هیچ چیز برایش مشکل نبود و تقریبا در تمام مواد بر دیگران برتری داشت. امتحان تمام شد.بازرس از جا برخاست و با مدیر مدرسه که در پشت سر او قرار داشت به اتاق دیگر رفتند. توسیا سرش را بلند کرد و ده مانیا گفت : بیا اینجا دختر کوچکم ... .و بعد بدون  آن که کلمه ای به زبان بیاورد. پیشانی مانیا را بوسید.
دانش آموزان در غیاب بازرس نفس تازه میکردند . یاد بدبختیهایی که از چهار سال پیش پشت سرهم به سر هم به خانواده روآور شده بود. چون رویایی وحشت از برابر چشمانش می گذشت. ابتدا مادرش برای معالجه به اتفاق زوزیا به ( نیس ) رفت.به مانیا گفته بودند که مادرش پس از بازگشت کاملا تندرست خواهد بود.اما وقتی که مادرش از سفر یک ساله مراجعت کرد مانیا به زحمت توانست زن سالخورده ای را که هدف تیر تقدیر شده بود بشناسد.
برای مانیا کوچک هیچ وقت این طور اشکالات پیش نمی آمد او دختر روشنی بود حافظه ای قوی داشت به طوری که برای حفظ کردن شعر کافی بود که دوبار آن را بخواند و بعد بدون غلط آن را بازگو کند.
همیشه وظیفه اش را پیش از دیگران انجام می داد و بعد به همکلاسان عقب مانده اش  کمک می کرد و یا به خواندن کتابهایی که خودش انتخاب کرده بود می پرداخت. موقع خواندن غرق در مطالعه بود و دوستان و خانواده اش با تعجب می دیدند که رقصهای هلا و برو نیا که گرداگرد او می چرخیدند توجهی نمی کند و حتی صدای موحش خواهرانش هم حواس او را از خواندن منحرف نمی نمود.
شاید این دقایق از بهترین لحظاتی بود که او در طفولیت داشت. مانیا درس می خواند و جاسوس های تذار بازدید ترسناک بازرس صورت محزون پدرش و سر و صدای مداوم محیط خانه را فراموش کرده بود.
مادرش هم که مرگ را در چشم اندازی نزدیک و وحشت زا می دید امور را طوری ترتیب می داد که خانواده او حداقل را ببرند. بیمار روز نهم کشیش را طلبید تا در حضور از این که شوهر محبوب و چهار فرزندش را تنها می گذارد بیان کند او برای فرزندانش مخصوصا مانیای 10 ساله نگران بود می کوشد تا اضطراب صورتش پیش فرزندانش نمایان نباشد و در واقع آخرین ساعت زندگی به چهره ی او صفایی ملکوتی بخشیده بود. شوهرش پسرش و دخترانش در کنار تخت مواظب او بودند او تمام نیروی حیاتش را به کاربرد و برای آخرین بار رو به هر یک از آنها کرد و گفت : شما را دوست دارم . مانیا غم زده و سرگردان به این اتاق می رفت او نمی توانست ببیند که برو نیا اتاق مادرش را اشغال کرده است از آن پس هر روز یک نفر برای سرپرستی خانه استخدام شد که به خدمتکاران دستور می داد.
پدرش تمام وقت آزاد خود را برای تربیت فرزندانش صرف می کرد اما هیچ گاه نتوانست مانند یک زن از آنها نگهداری کند در این روزهای تنگ مانیا با ستم های زندگی آشنا شد .
مانیا در ده سالگی با دریافت مدال تحصیلات خود را به پایان رسانید . مانیا برای آخرین بار در برابر سرپرست فرهنگی لهستانی سر فرو آورد . مانیا دوران تحصیل را با موفقیت کامل گذرانده بود. بنابراین پدرش می خواست او را برای یک سال به ییلاق بفرستد.
مانیا احساس می کرد که خیلی جوان تر و خوشحال تر از گذشته شده است حتی جوان تر از دوران کودکی ! اگر چه میل به استراحت به او فرصت این را نمی داد تا خوشبختی خود را شرح دهد اما گاهی به کازیا نامه می نوشت. قرار بود مانیا زمستان را در خانواده ی عموی دیگرش که منزلش تا این محل چندان دور نبود بگذراند. به این ترتیب مانیا در بین رفقای جدیدش اوقات خوش تری در پیش داشت. در ژوئیه 1884 مانیا تازه به خانه اش در ورشو باز گشته بود.           
  مانیا کشور فرانسه را برای تحصیل از هر جای دیگری بیشتر دوست می داشت. در فرانسه به آزادی احساسات و کلیه عقاید افراد احترام می گذاشتند.مانیا با خود می گفت : آیا آن روز می آید که من برای مسافرت به پاریس بلیط قطار بگیرم ؟ آیا این شادی بزرگ روزی به من روی آور می شود ؟
هر وقت درباره ی وضع خودش می اندیشید می دید آرزوی رفتن به پاریس خیالی محال است. چون پدرش در ورشو به سر می برد و هر دقیقه احتمال آن می رفت که به وجود ش احتیاج پیدا نماید.
هر شب کتابهای فیزیک و جامعه شناسی را که از کتابهای کتابخانه کارخانه گرفته     می خواند .از وقتی که خانواده ی زی راضی به ازدواج پسرشان با ماری نشدند ماری خیال عشق و ازدواج را از سر خود بیرون کرد . خاطره ی تلخ این عشق ماری را سر سخت کرد و از آن پس به زندگانی مستقل خود پرداخت.

پی یر فقط یک فیزیک دان نبود بلکه نویسنده ی بزرگی هم بود و عقاید ش را با ابتکار قدرت و لطف مخصوص بیان می کرد و دارای احساسات و تخیلات شاعرانه بود . یکی از افکار دلپسند او اینست که ((انسان باید از زندگانی رویا به وجود آورد و سپس به آن رویا واقعیت بخشد . پس از گذشتن چند ماه دوستی آنها محکم تر شد . پی یر از ماری اطاعت میکرد و به راهنماییش  گوش می داد ماری پی یر را وا داشت که نتیجه ی تجربیات خود را راجع به نیروی مغناطیسی بنویسد. پی یر از ماری تقاضای ازدواج کرد اما جواب موافقت دریافت نکرد.زیرا به نظر ماری ازدواج با یک فرانسوی ترک خانواده و میهن خلاف میهن پرستی و دور از افتخار بود . ماری در امتحان نهایی دانشکده ی ریاضی رتبه ی دوم شده بود . ماری به پی یر قول ازدواج داد . بنابراین نباید تحقیقات موفقیت آمیز پی یر و ماری را که در طول سالهای سخت انجام گرفت به چشم حیرت بنگریم . این دو دانشمند بین سالهای 1899و1904 لااقل یازده مقاله ی آموزنده درباره ی ( رادیو اکتیو ) نگاشتند که هر یک از آن مقالات به تنهایی نماینده کنجکاوی اراده و نبوغ نویسنده بود . در سال دو نفر از دانشمندان آلمانی اظهار داشتند که رادیو م اثر مخصوصی بر روی پوست دارد . پی یر که از هر خطر هراسی نداشت بازوی برهنه ای را در معرض رادیو م قرار داد و در نتیجه سوختگی عمیقی در آن قسمت از بدنش ایجاد شد که جای آن بعد از دو ماه درد می کرد . در درجه ی اول باید گفت که رادیو م فوق العاده مفید تشخیص داده شد.
پنج شنبه نوزدهم آوریل 1906 روز شومی بود . پی یر که می خواست از طرف پیاده رو به طرف دیگر برود قدم به خیابان گذاشت در این لحظه او عقب یک کالسکه قرار گرفته بود اما ناگهان خود را در سینه ی اسب رمیده ای که به کمک اسب دیگری واگن سنگینی را می کشید یافت . یک لحظه بعد ناگهان پاهای پی یر روی خیابان خیس لغزید و فریادهای وحشت بر خاست . از آن روز ماری کوری  بیوه و تنها شد . او به گذشته با حسرت می نگریست و به آینده امیدی نداشت . آری ماری کوری درست همان کاری را که پی یر از دست داده بود دست گرفت . ماری به این منظور وقت خود را صرف توسعه ی تسهیلات برای کمک به دانشجویان    فقیر و ایجاد بورس های علمی نمود.
موسسه رادیو م ماری اسکلدوسکا کوری در سال 1932 رسما از طرف رئیس جمهور لهستان با حضور ماری و بسیاری اشخاص معروف دیگر در ورشو افتتاح شد . ماری و برونیا با ایجاد موسسه رادیو م  درخشان ترین خدمت خود را به میهن شان انجام دادند
بالا خره روز چهارم ژوئیه 1934 فرا رسید . صبح با شکوه و جلال خود طلوع می کرد و روشنایی سحر اتاق ماری را فرا گرفت . ولی قلب این موجود شریف دیگر کار نمی کرد . رئیس آسایشگاه در گزارش خود گفت که علت مرگ ماری اثر ممتد و مداوم رادیوم بر روی بدن وی بوده است. 
دنیای علم چنین اعلام کرد که : مادام کوری یکی از قربانیان رادیو اکتیو است
آری ماده ای که او و شوهرش آن را کشف کردند . مادام کوری استاد  دانشگاه سوربن برنده ی جایزه ی نوبل در فیزیک و برنده ی جایزه ی نوبل در شیمی

 

 

 

 

روزالين  فرانكلين

 

روزالين  فرانكلين  دانشمند جوان انگليسي و كسي است كه تجربياتش در دانشگاه
 
سلطنتي انگليس به اتفاق جيمز واتسون منجر به كشف ساختار مارپيچ دو رشته اي
 
دي ان اي  در سال 1953گرديد  5 سال بعد او در 37 سالگي بر اثر سرطان تخمدان
 
مرد. فرانكلين در در سال 1925بدنيا آمد . وقتي 15 سال داشت تصميم گرفت دانشمندشود . اما پدرش به شدت با ايده او مخالف بود واعتقاد داشت يك دختر بهتر است در ادبيات درس بخواند و در زمينه ها ي علوم اجتماعي مشغول شود با اين حال
 
او در1938 وارد دانشگاه كمبريدج شد در سال 1942وارد مركز تحقيقات زغال
 
لندن گرديد وبررسيهاي خود را در زمينه ريز ساختمان گرافيت وكربن ادامه داد .
همين مطالعات بعدا پايه تحقيقات او در دانشگاه كمبريج براي اخذ مدرك دكترا در
 
رشته فيزيك شيمي  در1945گرديد . روزالين بعدا به فرانسه رفت و در آنجا با
 
تكنيك پراش اشعه ايكس اشنا شد (1947-1950). در سال 1951مجدد به انگلستان
و به كمبريج برگشت .د ردانشگاه همزمان با موريس ويلكينز اما در دو گروه جداگانه اقدام به برسي روي مولكول دي ان اي نمود . در طول اين مدت وبلكينز  سعي زيادي كرد تا او را از كار در زمينه دي ان اي باز دارد .او به فرانكلين به چشم يك تكنسين مي نگريست نه يك دانشمند . اما فرانكلين دست بردار نبود و در نهايت بدليل اصطكاكي كه با موريس ويلكينز داشت ترجيحا با دو محقق ديگر به نامهاي واتسون وگريك همكاري مي نمود . وي بالاخره با درج تصاويري از مولكول دي ان اي در نشريه نيچر همراه با يك مقاله علمي نتايجبررسي هاي خود را اعلام كرد (موريس ويلكينز نيز در همين شماره از نشريه نيچر مقاله اي منتشر كرد .)
فرنكلين نشان داد كه كريستالو گرافيو تكنيك پراش اشعه ايكس از بسيار پر
كاربرد تر از تهيه تصاوير زيبايي است كه براي سرگرمي از بلور مواد مختلف
 
گرفته مي شد .بي شك وي نقش كليدي در شناخت مولكول دي ان اي داشت .
فرانكلين  سپس به آزمايشگاه دانشگاه بريك بك  رفت و در آنجا مشغول مطالعه
 
روي ويرس موزائيك تنباكو گرديد . وي همچنين روي پوليو ويروسها كار ديگري
 
را اغاز كرد و ام در 1965مريز شد و 2 سال بعد از سرطان مرد .وي هر گز
 
ازدواج نكرد و در مدت زندگي  علمي خود در پاسيون رندگي مي نمود . او خود
 
را وقف علم در زمينه هاي فيزيك شيمي و كريستالوگرافي نموده بود .و به هيچ چيز ديگري جز علم اهميت نمي داد .او در سال 1962 يعني زماني كه ديگر حضور نداشت به اتفاق واتسون و ويلكينز به خاطر كشف ساختار DNA به دريافت جايزه نوبل نايل آمد
.
 
وقتی که تو نزدیک منی و من سخن تو رامی شنوم با نگاهی که به پرهیزگاری ساکنان ستارگان پاک می ماند
تو را با همه وجودم می ستایم، هیپاتی!
هم کار تو را، هم زیبایی سخنت را
هم پاکی ات که به ستارگان می ماند و هم،
دانش خردمندانه جهانگیرت را ...
این شعر زیبا سروده یک شاعر یونانی است که برای هیپاتی سروده است. براستی می توان باور داشت در قرن چهارم میلادی و در زمانی که جهل و غفلت جامعه و زنان و مردان یونان را در بر داشت؛ دختری جوان به نام هیپاتی پیدا شود و شهرتی جهانگیر بیابد؟ براستی این هیپاتی که بود؟
هیپاتی را می توان اولین زن ریاضیدان دانست. داستان زندگی او حدود 370 سال بعد از میلاد آغاز شده است.
پدرش، تئون یکی از استادان برجسته ریاضیات در دانشگاه اسکندریه بود. اسکندریه در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علمی ـ فرهنگی جهان محسوب شده که دارای کتابخانه ای غنی و پربار بود. کتب مختلف علمی، فنی و هنری آن از تمام گوشه و کنار جهان جمع آوری شده بود.
هیپاتی در چنین محیط مساعدی با هوش و ذکاوت خدادادی اش مطالعه ای جدی، پیگیر و همه جانبه را شروع کرد و پدرش، تئون، که شور و اشتیاق هیپاتی را می دید به آموزش او همّت گمارد.
هیپاتی با کنجکاوی و علاقه ای که داشت خیلی زود توانست ریاضیات و فلسفه را بیاموزد. تئون همچنان که علوم گوناگون را در دانشگاه اسکندریه تدریس می کرد؛ قدرت تفکر و استدلال منطقی هیپاتی را نیز بالا می برد.
هیپاتی در کنار پدر و در کتابخانه اسکندریه استعدادهای نهفته خود را شکوفا ساخته و دیری نپایید که به کرسی استادی دانشگاه اسکندریه دست یافت. چیزی که در آن زمان برای یک زن غیر ممکن به نظر می رسید.
او در علم بیان و کلام، نجوم و سخنوری هم بی نظیر بود. چنانکه نقل کرده اند هنگامی که برای شاگردانش سخن می گفت مردم در خارج از کلاس گوش به سخنان دل انگیزش می سپردند.
مورخان گفته اند آوازه علوم و سخنوری هیپاتی آنچنان گسترش یافته بود که دانشجویان جوان از دیگر نقاط جهان برای شنیدن درس او به اسکندریه می آمدند. البته می توان از نوشته هایی که از او برجای مانده به دلیل این موضوع پی برد. در یکی از نوشته هایش می خوانیم: «افسانه ها باید تنها به عنوان افسانه و اسطوره ها تنها به عنوان اسطوره آموخته شوند. آموزش موهومات به عنوان حقایق چیز وحشتناکی است. ذهن کودک آنها را می پذیرد و به آنها اعتقاد می آورد و در سالهای بعد تنها با سختی و شکنجه می تواند از چنگ آنها رهایی یابد. در حقیقت انسان همان طور که برای برقراری حقیقت می جنگد باید با خرافات نیز به مبارزه برخیزد. چرا که موهومات، نامحسوس، درک ناکردنی و بغرنج هستند و تکذیب آنها به سختی میسر می شود ...».
هیپاتی صاحب رسالات فراوانی در ریاضیات است. اما متأسفانه بخش اندکی از آنها به دست ما رسیده است. او در جبر و هندسه مسایل جدید و راه حلهای نویی ارائه کرد چنان که بحث او در باب مخروطها تا قرن هفدهم از حدی که او تدریس می کرد فراتر نرفت و «غلظت سنجی» که او اختراع کرد تا به امروز هم برای تعیین غلظت مواد حل شده در مایعات به کار می رود.
هیپاتی یکی از نخستین افرادی بود که اسطرلابی ساخت تا دریانوردان بتوانند با کمک آن هر لحظه به موقعیت کشتی شان در دریا پی ببرند. (اسطرلاب: از وسایل نجومی قدیم که برای برخی از اندازه گیریهای نجومی و ارتفاع ستارگان و کشف بعضی مسایل و احکام نجومی به کار می رفته است).
همه مورخان از محبوبیت عجیب و فراوان هیپاتی در میان مردم، علما و دانشجویان سخن گفته اند اما سرانجام هیپاتی سرانجامی غم انگیز و دردناک بوده است.
هیپاتی از طرف کلیسای زمان خود متهم به جادوگری شده و در یک روز هنگامی که از کتابخانه اسکندریه بازمی گشت مورد حمله جمعی قرار گرفت و به طرز وحشیانه ای شکنجه و کشته شد.
جاهلان دستهای او را شکستند، بدنش را زیر ضربات سخت خرد کردند و پوستش را با چاقوهای صدفی دریدند و سرانجام جسد بی جان او را سوزاندند.
آن افراد نه تنها هیپاتی را از میان بردند بلکه چندی بعد کتابخانه بزرگ و نفیس اسکندریه را به آتش کشیدند. تا آنجایی که تاریخ به ما می گوید هیپاتی اولین زن ریاضیدان جهان بوده است. او از نظر فلسفی پیرو افلاطون بوده و آثار افلاطون و ارسطو را تفسیر می کرده است. او گفته است: «انسان همان طور که برای برقراری حقیقت می جنگد باید با خرافات به مبارزه برخیزد
منابع:
آشتی با ریاضیات، سال 1356، شماره اول.
آشتی با ریاضیات، سال 1361، شماره پنجم ـ دوره دوم
 
 
 
 
 
 
جين گودال؛ زني براي تمام فصول
  
جين گودال در سوم آوريل ۱۹۳۴ در لندن به دنيا آمد و در بورنموث در ساحل شرقي انگلستان بزرگ شد. اولين جرقه هاي عشق به طبيعت - به ويژه آفريقا با آن حيات وحش گسترده و شگفت - زماني در قلب گودال زده شد كه به قول خودش «ديوانه وار عاشق تارزان» شد! در آن زمان فيلم هاي تارزان كه تماما در آفريقا و طبيعت بكر آن اتفاق مي افتاد، مرتبا به نمايش درمي آمد و جين كه در آن زمان به مدرسه ابتدايي مي رفت چنان به اين شگفتي ها دل باخت كه هرگز نتوانست اين عشق را از سر به در كند.
جين گودال يك اكولوژيست بريتانيايي است و مسووليت مطالعه و بررسي شامپانزه ها را به عهده دارد. پس از اتمام تحصيلات در بورنموث، جين به دنبال عشق بزرگ خويش به طبيعت، راهي آفريقا شد و براي انسان شناس معروف بريتانيا، لوييس اس. ليكي، به كار پرداخت. به پيشنهاد او كمپي در منطقه حفاظت شده شامپانزه گومبه استريم در درياچه تانگانيكا برپا كرد تا مطالعه اي جدي روي زندگي اين ميمون هاي بزرگ را آغاز كند.
امروز، جين گودال يكي از معروف ترين طبيعت شناسان جهان است كه بيشتر وقت خود را به سفر در نقاط مختلف جهان مي گذراند. او دوردنيا سفر مي كند و براي مردم جهان، علاقه مندان به طبيعت و حيات وحش، دانشجويان و گروه هاي زيست محيطي به سخنراني مي پردازد. او تجربه هاي بزرگ ساليان دراز زندگي اش با شامپانزه ها را با مردم جهان قسمت مي كند.
جين گودال مي گويد:«شامپانزه ها چيزهاي زيادي به من داده اند. ساعات طولاني كه در جنگل با آنها گذرانده ام بيش ازاندازه مرا سرشار ساخته است. آنچه من از آنان آموخته م درك من از رفتار بشري و از جايگاه ما در طبيعت را شكل بخشيده است.»
«من مادري شگفت انگيز و حمايتگر داشتم. او مرا تشويق كرد كه روياي عجيبم را پي بگيرم و به آفريقا بروم و با حيوانات زندگي كنم، چون عاشق تارزان بودم. همه به من مي خنديدند اما او به من گفت: جين، اگر واقعا مي خواهي چيزي بشوي بايد سخت كار كني، از فرصت ها استفاده كني و هرگز رها نكني، آنوقت راه را پيدا خواهي كرد.»
زماني كه جين شش سال داشت، پدرش يك جوجه آورد و از او خواست تا آن را بزرگ كند. دوستان پدرش به او گفتند كه اين هديه خوبي براي چنين كودك كم سالي نيست، اما جين بسيار از هديه خوشش آمد و به بزرگ كردن و مراقبت كامل از آن پرداخت. اين اولين حيوان دست آموز زندگي جين بود.
همچنان كه جين بزرگ و بزرگتر مي شد علاقه اش به حيوانات افزايش مي يافت و سخت شايق بود شغلي در رابطه با حيوانات دست و پا كند. او به آفريقا رفت و با انسان شناس بزرگ، لوييس ليكي ملاقات كرد و همين ملاقات مسير زندگي او را عوض كرد. او جين را استخدام كرد و به پارك ملي گومبه در آفريقا فرستاد تا درباره شامپانزه ها مطالعه و هرچه مي بيند ضبط و يادداشت كند. در ابتدا شامپانزه ها از او مي گريختند و نمي توانست چندان كه مي خواست به آنها نزديك شود، ولي با استمرار و علاقه، سرانجام با او خو گرفتند و مي توانست در كنارشان بنشيند و در ميانشان زندگي و رفتارشان را ثبت كند. او در ميان اين موجودات دوست داشتني زيست و آنها به او اعتماد كردند.
اتولوژي، علم مطالعه رفتار حيوانات است و گودال امروز به مشهورترين اتولوژيست جهان بدل شده، زيرا بيش از هركس ديگري به زندگي شامپانزه ها نگريسته و چيزهايي را ديده كه هيچ كس ديگر در جهان نديده است. علاوه بر اين، او يكي از معروف ترين پرورش دهندگان و حافظان وحش نيز هست.
اين روزها، جين گودال بيشتر وقت خود را به تدريس در دانشگاه هاي سراسر جهان مي گذراند و در اقصي نقاط جهان سخنراني مي كند.
.

 

1_ ماری کوری : 25.1 درصد متولد 1867 وی نخستین بانوی فیزیک دان اروپائی است که

موفق به کسب مدرک دکتری در رشته علوم شده است و 2 جایزه نوبل برای مطالعات خویش

در زمینه رادیو اکتیو به دست آورده است او در 67 سالگی در سال 1934 درگذشت .


نظرات شما عزیزان:

(a.r(bambari
ساعت16:14---15 آذر 1391
دمط گرم آلی بود مثطفیز شدم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ 7 آذر 1391برچسب:, توسط